پیس پیس ..جواب سوال 5 چی میشه؟؟؟

فصل فصل ِ امتخاناست و خواستم یه یادی از خاطرات دوره ی امتحانات کرده  باشم...

متاسفانه باید اعتراف کنم بیشتر خاطره های دوران امتحاناتم مربوط به مواقعیه که شب قبل از امتحان یا صبح امتحان  دست به دامن تقلب می شدم و یه وقتایی از اینکه خودم رو خیلی جدی در حال نوشتن تقلب می دیدم خندم می گرفت. و حرف دوستم که همیشه  می گفت : به جای اینکه برای نوشتنشون  وقت بذاری , بشین و یه بار درست و کامل بخونشون..جالبه بدونید همین دوست بنده سال پیش سر یکی از امتحاناش از ترس مراقب با دستمالی که روش تقلب نوشته بود بینیشو گرفته بود و بینیش جوهری شده  

بود و مجبور شده بود سریع در بره.

 

تقلب هم از اون چیزایی که مثل تصادف با موتوری ها  در هر صورت خودت مقصری , چه در حال رسوندن تقلب ببیننت چه در حال گرفتن . اگه کسی بگه من تا حالا تقلب نکردم 99 % دروغه , من که شک دارم کسی باشه که تا حالا تقلب نکرده باشه.. امکان نداره!!!! امتحانِ بدون تقلب مزه نمیده!!!!علاوه بر 17 راه زیر اگه راه دیگه ای هم بلدین بگین تا اضافه کنم.

    (*)  راه هایی که بنده بکار برده ام

<>

                      راه های پیشنهادی مختلف برای تقلب

   خطر

1) نوشتن تقلب روی ساق پا  *

2) //        //      //    کف دست *

3) //        //      //  دستمال  کاغذی

4) //        //      //  کاغذ و گذاشتن ان روی زمین(ترجیحا" زیر پا نگه دارید) *

5) //        //      //  در جیب و یا لبه یِ برگشته ی  استین بلوز *

6) //        //      //  میز و یا دیوار( بیشتر برای یاداوری خوبه) *

7) //        //      //  لباس مشکی با مداد سیاه *

8) //        //      //  مداد پاک کن *

9) //        //      پشت کارت امتحان*

10) استفاده از والکمن

11) استفاده از هندزفری موبایل و امثا لهم...

12)تبادل اطلاعات با دوست عزیزی که در جلو , پشت , سمت چپ یا راست ما نشسته *

13) گذاشتن کاغذ تقلب در لوله خودکار

14) خودکارهای مخصوص تقلب

15) قرار دادن کاغذ تقلب در جامدادی و یا نوشتن روی خود جامدادی *

16) درشت نویسی *

17)  رد کردن چک نویس *

 

کم

کم

متوسط

زیاد

خیلی کم

خیلی کم

کم

کم

زیاد

زیاد

زیاد

کم

کم

متوسط

(( زیاد))

 

نظرات 10 + ارسال نظر
حسام دوشنبه 4 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:39 http://hessamm.blogsky.com/

این ها رو هم من بکار بردم:

- تعویض ورقه امتحانی با بغل دستی. بعد از چند دقیقه که جواب ها رو خوندین و حفظ کردین، دوباره ورقه ها رو به هم پس می دیم. البته خطر اینکار خیلی زیاده اما در مواقعی که چک نویس وجود نداره (مثلا برای درس های تئوری) خیلی خوبه.

- نشستن کنار پنجره ای که یکی بتونه بره پشتش و جواب ها رو برات بخونه! اینکار فقط در اماکن امتحانی طبقه اول دارای پنجره به بیرون امکانپذیر می باشد!

- سنجاق کردن جواب سوالات پشت شخص مراقب! اینکار خیلی خطرناکه اما اگه بشه خیلی حال می ده. چون مراقب مدام قدم می زنه و همه می تونن جواب ها رو بخونن! ما فقط یکبار در اینکار موفق شدیم!

امیر عباس سه‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 17:19 http://nishonoosh.parsiblog.com

با سلام
به نظر من شیرین‌ترین امتحان آن است که بدون تقلب باشد. همیشه از تقلب بدم می آمد و حتی اجازه نمی دادم کسی به نوشته هایم نگاه کند :)
دعا بفرمایید.
===============
همچنین شما را دعوت می کنم در گروه داستان نویسی عضو شوید.
تشریف بیاورید به وبلاگ و بخش «دقت کنید» را ملاحظه بفرمایید.

بله ..ولی برای خیلی ها هم امتحان بدون تقلب مزه نداره...کمتر کسی ممکنه تا حالا سر امتحان تقلب نکرده باشه که یکیش شمایی..

محسن سه‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:38 http://filmamoon.blogsky.com/

بستن تقلب با کش به آرنچ که سر کش هم توی انگشت دست راست (دستی که قلم داره) بسته میشه و به ضرورت با باز کردن انگشت تقلب بیرون میاد.
پیچیدن تقلب دور دوعدد مداد کوتاه عین لوحه هایی که قدیما بود. با پیچاندن مدادها هرآنچه که میخاستید میافتید.
البته خودم فقط یکبار تقلب کردم و آن نوشتن از روی ورقه ای بود که در واقع از من به عنوان رابط استفاده میشد در یکی از این رد و بدل کردن ها یک مساله ۶ نمره ای بدرد خودمم خورد و نوشتم که دیگه آخر ساعت سه برگه سئوال داشتیم که هرکدام مالی یکی از ما سه نفر بود. از استاد سئوالی پرسیدند که ورقه سوال من را گرفت که جواب بدهد. منهم معطل نکردم سئوالات زا از دستش گرفتم و گفتم ورقه ام را بگیر که میخاهم بروم و رفتم. اون درس را خیلی خوب پاس کردم.

ثالث چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:36

راهای پیشرفته‌ای الان در اومده. مثلا اینکه قبل از امتحان سوالاتو از طراح بخری.... (از زیر دستت این روش در رفته بودا) هرچند مایه داریه ولی خوب توو این چند وقته خوب جواب داده. مزیت این روش اینه که ایجاد اشتغال هم فوکولد. وهم در توسعه تعاونی‌ها مفید فایده میباشد (نمیدونم چرا لهجم عوض شد ولی خوب بیخیل). به لحاظ اینکه طراح آنرا مستقیم در اختیار مصرف کننده (ممتحن به کسر حاء) قرار داده و ممتحن نیز آن را مستقیم در اختیار ممتحن (به فتح حاء) میقرارد. و بدینگونه یک چرخه تعاون خودبخود شکل میگیرد.
راستی گفته بودی هفته‌ای دوسه بار از آزادی رد میشی. احتمال دادم دانشجوی شریف باشی.

نخیر بنده دانشجوی شریف نیستم...

شادی چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:23 http://www.rangarang1385.blogsky.com

سلام تینا جون
آره بابا این کنکور مزخرف خواب و خوراک را از ما گرفته اَ ه ه ه ه ه ه ه
مرسی که به وبلاگم سر زدین از آشنایی با شما خوشبختم
ببینم یعنی شما دانشگاه قبول شدین بابا دانشمند!!!!!!!!!!!!!!!!!!
منتظرتم
شاد باشی

گلناز پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 14:35

اصولا تقلب کردن خیلی مزه داره ولی من خودم هیج وقت نتونستم اینکار رو بکنم چون موقع تقلب انقدر خندم میگیره که اصلا بی خیال تقلب میشم..ولی در هر صورت ..زنده باد تقلب!!

مهدیه پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:32 http://badoom.blogsky.com

نوشتن بعضی از مطالب روی مبایل و نگاه کردن به صفحه ی مبایل در مواقع ممکن.
اس ام اس زدن به دوستت ( البته قبل از امتحان باید با هم هماهنگ کرده باشیم!) و رد و بدل کردن جواب ها.
دوست شدن با مراقب ها و راحت نگاه کردن به برگه دیگران بدون هیچ ترس و لرزی.
نوشتن روی دسته صندلی
نگاه مظلومانه به استادا. گاهی اوقات بعضی از استادا یه سری به جلسه امتحان می زنند. اگه هیچ کدوم از مواردی که همه اشاره کردند کار ساز نبود سوال رو از استاد می پرسی بعضی هاشون خیلی خوبند و جواب رو یواشکی بهت می گن. البته این روش احتیاج به پاچه خواری سر کلاس های استاد داره!
من اکثر مواقع به برگه سمت راستی یا چپی یا کناری نگاه می کنم. سر جلسه ای مراقبه اومد و عینکم رو از چشمم برداشت. دیگه هیچی نمی دیدم! مثل بچه آدم امتحان دادم اومدم بیرون!
راستی در مورد پایان غم انگیز داستانم باید بگم که موضوعی که می خواستم راجع بهش بنویسم راجع به سیل بود. می دونی که سیل پایان غم انگیزی داشته همیشه. مرسی که سر زدی ( موضوعت جذاب بود خیلی نوشتم معذرت!)

مرسی .....فکر نمی کردم این همه راه مونده باشه...

زن داداش !! پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 16:38

اتفاقا من هم این روز ها خیلی تو هال و هوای امتهانات هستم.. البته به خطر خودم نیست..به خاطر اقامونه!! اما در مورد تقلب من هیچ وقت نتوستم این کار رو بکنم چون موقع تقلب انقدر خندم میگیره که دیگه بی خیال تقلب میشم.اما هر کی که تونسته و کرده نوش جونش!!

شادی پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 17:15 http://www.rangarang1385.blogsky.com

سلام واقعا جالب بود

ممنونم آپم

نیلوفر یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:48 http://neeloofar.com

سلام دختر قرمز!خوبی؟قرمزته!
ببخشیدا من خیلی دیر به دیر آپ میکنم دیر به دیر هم به دوستان سر میزنم!
آخ گفتی تقلب داغ دلم تازه شد.واسه تقلب ایران بهترین جای دنیاست :)) هرکاری میخواستیم میکردیم و کسی نمیفهمید! کتاب باز میکردیم زیر جامیزی.رو دیوار و میز مینوشتیم.از رو دست جلویی و بغلی و پشت سری نگاه میکردیم.رو پاک کن و تو جامدادی و کف دست و دستمال هم که دیگه ردخور نداشت.ولی ندیدیم کسی از هندزفری و واکمن استفاده کنه!!
اینجا هم که اومدم سر امتحان فیزیک تو دبیرستان بغل دستیم یه دختره تایلندی بود که یکدفعه بدون اینکه به من بگه ورقه ها مونو عوض کرد!ما هم استفاده بردیم ولی بعد فهمیدیم هر چی اون نوشته غلط بوده و هر چی من نوشتم درست!بعد هم که فهمیدیم معلمه از اولش متوجه شده و به رو نیاورده چون آخر امتحان اشکمونو در آورد و صفر بهمون داد و مامان و خاله و همه کس و کارمون رو کشوند مدرسته.تو پرونده نوشتن و تعهد دادیم و خلاصه فهمیدیم که اینها شوخی ندارن!تازه فقط یه امتحان کلاسی بود!
البته یه روش دیگه هم اینه که تو ماشین حسابت چیز تایپ کنی.هم اون و هم اینکه اون ماشین حسابهای مهندسی که در دار هم هستن.توی درشون با مداد میشه بنویشی و با یه دست کشیدن روش هم پاک میشه خدااااااست به داد من که خیلی رسیده :))
وای چقدر حرف زدممممم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد