بوسه ی خداحافظی با مادر! (جوی فیلدینگ)

((بوسه ی خداحافظی)) اثر جوی فیلدینگ (مترجم : شهناز مجیدی)از جمله کتاب هایی  که شما رو وادار به دنبال کردن داستان تا انتهای اون می کنه.  پرداختن به مسائل اجتماعی و برخی معضلات جامعه زنان و بطور کلی شخصیت اصلی ,که معمولا در اکثر داستانها خانم اند (و در کنار اون پرداختن به شخصیت های مختلفی از مردان) باعث شده تا بخش بیشتری از خوانندگان و طرفداران آثار جوی فیلدینگ را خانمها تشکیل بدن...

*****

داستان در دادگاه شروع میشه. و همون طور که در ابتدای داستان مشخصه , ویکتور گریسی شواهد زیادی را برای اثبات حالت های نامتعادل روحی همسرش دونا گریسی جمع آوری کرده و با وجود اد گربر بهترین و معروف ترین وکیل فلوریدا سعی می کنه تا رای دادگاه رو به نفع خودش تمام کنه . احضار شهود و  داستان های مختلفی که  هیچ کدوم واقعیتی  که در پشت قضیه بود رو بیان نمی کنه , و در نهایت تمام مدت دونا را متعجب به این فکر فرو می بره که زن دیوانه ای که از او صبحت میشه کیه ؟ و چطور با بی رحمی همه چیز بر علیه اون پیش میره؟؟!!

و با یادآوری افکار گذشته ی دونا , داستان اصلی از زمان آشنایی اون با ویکتور آغاز میشه و ...

نظرات 5 + ارسال نظر
al شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:24 http://scene.blogsky.com

طرح روی جلد و اسم ناول که اصلآ مجاب کننده نیست، کاش اسم مترجمش رو هم می گفتی تا بیشتر معلوم بشه چی به چیه.

حسام شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:51 http://hessamm.blogsky.com/

من تابحال از جوی فیلدینگ دو تا کتاب خوندم (قطعات گمشده، بیگانه ای با من است) و از هر دو تا هم حسابی لذت برده ام. کتابهای فیلدینگ شبیه به آثار جان گریشام هستن و هیجان مخصوص به خودشون رو دارن.

این نویسنده علاوه بر " تکه های گمشده " و " بیگانه ای با من است" , 4 اثر دیگه هم داره ( زمانی برای گریستن نیست , بوسه ی خداحافظی با مادر, زرفای زندگی, رازی را به من بگو ) که به زودی درباره ی اونها هم می نویسم...

محسن شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 19:28 http://after23.blogsky.com

من با هنری فیلدینگ آشنام. با کتاب تام جونزش. این جوی را نمی شناسم.
راستی تو چطور بعد از این همه وقت دوباره برگشتی به این صفحه؟

این جویشونه...احتمالا یه نسبتی با هم دارن!!!!!!

رویای خاکستری سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 13:56 http://www.royayekhakestary.blogsky.com

سلام تینا جون. خوبی؟
داستان زیباییه و آدم رو تشنه خودش می کنه. سناریو های خاکستری.
موفق باشی

شیلر جمعه 25 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 18:14

من کتابای فیلدینگ رو خوندم مردای غیر قابل تحمل اطرافش شبیه مردای ایرانی هستن در ضمن اصلن هم شبیه کتابای جان گریشام نیستن کاملن روانشناسین و در مورد زنها هستن

دقیقا!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد