با زندگی خودتون بازی کنید...

 

فکر کنید cdی رو به شما بدن که این cd زندگی شماست که به صورت یک بازی کامپیوتری در اومده و روش بازی اینه که : سه تا جون دارید و باید سرنوشتون رو خودتون توی این بازی تعیین کنید.  همه ی کارها و برنامه های زندگیتون دست خودتونه و دنیای بزرگ اطرافتون اون قدر کوچیک شده که می تونید همه چیز رو خودتون کنترل کنید. ولی نباید فراموش کنید که شما فقط  سه تا جون دارید....

 

بازی سختی میشه و ممکنه توی نیم ساعت همه ی جون هایی رو که دارید از دست بدید و به این نتیجه برسید که داشتن یک جون از سه جون خیلی راحت تره و راحت تر می تونید با اون زندگی کنید.

 

حالا اگه به شما بگن سه تا جون دارید و تا سه بار می تونید زندگی کنید ,  روی زندگیتون چه جور ریسکی می کنید؟ خطرناک ترین کاری که همیشه دوست داشتید یک بار امتحانش کنید و از ترس داشتن یک جون جرات انجام اون رو نداشتید چی بوده؟؟؟ کاری که حتی احتمال این رو می دید که اخرش زنده نمونید...


انگیزه های زن گرفتن و دلایل شوهر نکردن و ترشیدن دخترها...

انگیزه های مختلف برای زن گرفتن :

 

- پیدا کردن کسی که تا حدی به خواسته هاشون نزدیک باشه

- چند سالیه که برای خودش خونه داره و تنها زندگی می کنه . از اشپزی  و تمیز کردن خونه خسته شده...

- عاشق شدن

- زیاد شدن سن و نگرانی بعد از ان

- کاملا" بی انگیزه

- یک نفر رو پیدا کرده و از ترس اینکه نکنه کس دیگه ای رو پیدا نکنه , زود دست بکار میشه

- احساس تنهایی می کنه و نیاز به یک همدم و هم صحبت داره

- دوست صمیمی ش که خیلی با هم رقابت دارن ماه پیش ازدواج کرده ویا قراره به زودی ازدواج کنه...

- به خاطر اصرار بیش از حد مادر و مادر بزرگ

- فیلشون یاد هندوستان کرده...

- بچه ها کم کم بزرگ میشن و ممکنه نبود مادر رو احساس کنن

- این زن دیگه بدرد نمی خوره (تکراری شده)

- فکر میکنه باید زن بگیره...

 

دلایلی بر رد کردن خواستگارها و شوهر نکردن دختر ها تا قبل  از 26 سالگی (و در نهایت ترشیدن دختر ها) :

 

-         داشتن خواستگار زیاد یک افتخاره  ( این تیپ دختر ها با این طرز تفکر در نهایت می ترشن)

-         طرف مهندس و یا دکتر و وکیل نیست

-         باباش موهاش ریخته (ممکنه موهای خودشم بریزه)

-         یه کم چاقه یا زیادی لاغره

-         اولین بار که با هم بیرون رفتیم شلوار جین پوشیده بود و برای من هدیه ای نیاورده بود!!!

-         ساعت مچیش مارک دار نبود

-         منتظره تعداد خواستگاراش از دختر خالش بیشتر بشه

-         مدرک تحصیلیش فوق دیپلم بود , من لیسانسم

-         از قیافش خوشم نیومد

-         من فقط با ...... ازدواج میکنم (طرف دو ساله که از ایران رفته و قول داده که بزودی اون رو هم پیش خودش  ببره  )

-         فقط یه بار درست و حسابی عاشق میشن (یا میشه یا نمیشه )

-         یک ماه از من کوچیک تر بود

.

.

.