یه وقتایی با اینکه یه چیزهایی رو نی دونیم که گرونن ولی دوست داریم که بریم توی مغازه و قیمت اون رو از فروشنده بپرسیم. و معمولا" هم وقتی که قیمت نجومی رو پرسیدیمو شنیدیم , خیلی بی تفاوت یه چرخ کوچیکی اون اطراف می زنیم و وسایل دیگه رو هم یه نگاهی می کنیم و از مغازه بیرون میایم.
البته یه وقت هایی هم خبر نداریم و ندونسته وارد یه فروشگاه می شیم و درست دست روی جنسی می گذاریم که فکر نمی کنیم همچین قیمت وحشتناکی داسته باشه. قیمت اون رو می خونیم و پیش خودمون می گیم چه قیمت خوب و مناسبی !!!!!!! یه همچین جایی این قیمت؟؟!! 23 هزار تومان!!!
همچین که میریم حساب کنیم 23 ,هزار تومان در میاریم و میدیم به فروشنده . اونم پول رو میشماره یه کم چپ چپ و با حالت تاسف
ما رو نگاه می کنه و میگه خانم میشه 230 هزار تومان. و دیگه کاری نمیشه کرد جز اینکه پولمون رو برداریم و از یه گوشه ای در بریم. (البته برعکس این هم زیاد اتفاق میفته)
این روزا یک همچین قیمت های نجومی توی مغازه ها به خصوص مغازه های لوازم خونگی و مبل و دکوری و عتیقه فروشی...یه چیز عادی شده و کمتر خریداری با دیدن اونها متعجب میشه.
مثلا" اباژور 400 هزار تومانی , ساعت مچی 4 میلیون تومانی, مبل تک 800-700 تومانی) بدنه ی مبل شما رو ماساژ میده و ...), اجناس مثلا" عتیقه ی جمعه بازاره چهارراه استامبول و از همه بدتر یک دست مبل 108 میلیون تومانی (تازه این قیمت با 30% تخفیف ویژه ست).
سلام...در مورد گرونی چیزی ندارم که بگم ! اما خب این یکی از عادتهای خانومها هست که هی الکی قیمت بپرسن (چشمک) من دلم میخواد به وبلاگ شما لینک بدم شما چی ؟
یکی تعریف می کرد رفته توی شیرینی فروشی از این شکلات هایی که شبیه سنگ ریزه هستن دیده و خوشش اومده. قیمت هم بوده بسته ای ۷۰۰ تومن. یه بسته برداشته اومده حساب کنه دیده ۷۰۰۰ تومن بوده!!! اون بدبخت هم برای اینکه ضایع نشه درآورده داده! احتمالا شکلات ها کوفتش شده!